بیاد لیلی افشار. توضیحی در مورد ظبط موسیقی ویهویلا و "چهار تفاوتهای گاوهایم را مواظبت کن" اثر "لویس د ناروایز".





 

بیاد لیلی افشار...


دقیقا تاریخ اش را بیاد ندارم، شاید چند سالی قبل از سال ۲۰۱۰ باشد. نامه ای به خانم افشار نوشتم برای کسب اجازه از ایشان و ارسال چند کتاب‌ که تا آن زمان چاپ کرده بودم، که ایشان با نهایت محبت قبول کردند. 


با پست عادی پاکتی همراه با چند کتاب و مقداری کارهای آهنگسازی مخصوص به گیتار، که دوستان اسپانیایی ام نوشته بودند را برای ایشان پست کردم. خوب بیاد دارم که در زمان درگیری های بحران اقتصادی و قضایای وال استریت و این داستانها بودیم. پاکت‌های پستی دیر میرسدند و  به تازگی خریدهایی از طریق اینترنت مُد شده بود و بعضی وقتها بسته های پستی یا نمیرسید یا جعبه خالی را دریافت میکردیم. بعد از مدتی طولانی، ایشان ایمیلی برای من نوشتند به این متن که "پاکت نامه پاره رسیده و فقط یک کتاب در آن موجود بوده". برای ایشان نوشتم که مشکلی نیست، و این بار با پست خصوصی کتابها را برایشان میفرستم که به شکل مطمئن به دستِ ایشان برسند. و با نکته طنزی اضافه کردم که همیشه باید قسمت مثبت قضایا را در نظر گرفت: «چقدر جالب خاهد بود که پستچی، موسیقی دوست داشته باشد و امیدوارم که نتهای گیتار موارد استفاده اش قرار بگیرد». پستِ ارسالیِ دوم صحیح و سالم به دستِ ایشان رسید و اظهار رضایت کردند و حتی در یک ایمیل جداگانه از بعضی از تنظیماتی که در کتاب گروهی گیتار برایشان فرستاده بودم یاد کردند، که در کلاسهای گروهی استفاده کرده‌اند و بسیار زیبا هستند. از سخنان ایشان و محبتشان همیشه ممنون و سپاسگزارم.


در سال ۲۰۱۵ سفری به ایران داشتم برای دیدار با خانواده، و در ضمن موفقیتی یگانه و خاطره انگیز برای دیدار با ایشان. از لحظه دیدار، انرژی بسیار بالایی در ایشان دیدم. و این تنها فرصتی تاریخی برای دیدار و آشنایی با ایشان بود. اگر چه این دیدار فقط یک بار انجامید اما صحبت‌ها و گفتگو های فراوانی بین ما شکل گرفت، و گویی سالهاست که با هم آشناییم.


در این فرصت مغتنم، برای خانم افشار دو سی دی، یکی با ویهویلا و دیگری با عود و چند کتاب و نت‌های تنظیم شده برای گیتار آورده بودم. به حرفهایم با آرامش گوش می دادند و چند بار به من پیشنهاد کردند که تمام یاد گرفته‌هایم را به نثر در بیاورم. دیداری کوتاه، اما بسیار ارزشمند بود، و به ایشان قول دادم که در اسپانیا کنسرتی برای ایشان برپا خواهم کرد و امیدوارم همدیگر را در اسپانیا دیدار کنیم. زمان گذشت و مدتی مکالماتی از طریق اینترنت با هم داشتیم.


لازم به گفتن این نکته هست که خانم افشار تعطیلات تابستانی و زمان استراحت خود را در ایران صرفِ برگزاری کلاس ها، کنفرانس و کنسرت می‌ کردند و با تمام مشکلاتی که دولت ایران برای این قبیل فعالیتها ایجاد می‌ کردند، ایشان تا آخرین لحظه به خدمت بلاعوض خود برای گیتاریست‌های ایرانی وفادار ماندند.  همیشه با احترام از دیگران یاد می کردند و ابراز شادی و خوشحالی از کارهایی که توانسته بودن در ایران انجام دهند داشتند.


ایشان بی نهایتی به ایران علاقه داشتند، و با موقعیت شغلی شان در آمریکا و در صحنه های بین‌المللی، احتیاجی به فعالیت‌های هنری در ایران نداشتند. اما ایشان مسولیت بزرگی را در مورد دنیای آموزش گیتار در ایران احساس میکردند و عشق به اینکه گیتاریست‌های ایرانی بتوانند در سطح بین‌المللی مطرح شوند و این مکتب از آموزش های ایشان برای همیشه در قلب شیفتگان گیتار باقی بماند، او را تا اخرین لحظات حیاتش همراهی کرد. بیش از دو دهه با پشتکار و بی وقفه در تمام نقاط ایران فعال بودند و امکانات یادگیری گیتار را در تمام سطوح تحصیلی بطور اصولی و علمی به شاگردانشان آموختند. البته دوستان و تنظیم کنندگان و گردانندگان برنامه‌های خانم افشار هم در ایران به چنین موقعیت استثنایی که برایشان بوجود آمده بود واقف بودند. 


خانم افشار، یک موهبتی بود که به شکل پیامبر گونه ای ظهور کرد تا گیتاریست‌های ایرانی بتوانند از قابلیت‌های موسیقی گیتار در زمان فعلی، روی در رو، بطور زنده، مستقیم و دست اول اشنا شوند. مخصوصاً جوانانی که می‌خواستند با تکنیک ها و فنون گیتار بطور حرفه ای آشنا شوند. آموزش دانشگاهی گیتار را از آمریکا، بی دریغ بر سفره شاگردان گیتارش به ارمغان آوردند تا با دنیای آزاد موسیقی در غرب، در یک سطح باشند. موضوعی که برای یک نوجوان اروپایی با تمام امکاناتی که دارند بسیار بی اهمیت است. در دهه‌های شصت و هفتاد میلادی که زندگی ام را در ایران گذراندم و هیچگونه امکانات و اطلاعاتی برای گیتاریست‌ها موجود نبود، اگر چنین معجزه ای را در ایران می‌داشتیم سرنوشت امروز گیتار ایران چیزی دیگر بود. (بدون کاهش از خدمات تمام استادانی که در این سالها با عشق و علاقه به نسل ما و بعد‌ها کمک کردند).


 دنیای گیتار ایران با حضور خانم افشار در صحنه هنری یک قبل و یک بعد دارد. با تمام عشق و وفایی که به وطنش داشت و ارث فرهنگی ایی که ایشان به شاگردانش و مکتب گیتار ایران به ارمغان گذاشت، آنطور که شایسته و در شأن یک نابغه و هنرمند بزرگ باشد از او تجلیل و تحسینی نشد. خانم لی‌لی افشار اسطوره‌ و افتخاری برای دنیای هنری ایران هستند، چنان شهابی درخشیدند و متاسفانه خیلی  زود خاموش شدند.


هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق    

ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما


قرار آمدنشان به اسپانیا، مخصوصا به علت مسافت طولانی بر این بود که یک کنسرت از یک ارگان رسمی ثابت و بقیه کنسرت‌ها یا کارگاه ها در کنارِ آن برنامه ریزی شود. درسال ۲۰۱۴ به استخدام در کنسرواتور سلطنتی تورخون د بلازکو در الباصته در ایالت لا مانچا در اسپانیا در آمدم. و در سال ۲۰۱۹ افتخار شرکت در فستیوال گیتار این شهر را داشتم. با تیوربا همراهی چند کنسرت از آثار ویوالدی را با سولیست گیتار و ارکستر به انجام رساندیم و فرصتی بود که با دست اندر کاران فستیوال صحبتی داشته باشم برای برنامه ریزی کنسرتی برای خانم افشار در سال آینده اش در ۲۰۲۱. ولی حمله ویروس کرونا تمام زندگی ها و پروژه ها را در خانه ها حبس کرد. و بعد، گویی زندگی دیگری نوین، آرام آرام شروع به آغاز می‌کرد و امیدها در فاصله های دور ماندند. همیشه روحشان شاد و یادشان گرامی خاهد ماند.

مسعود رضيئی یزدی. اسپانیا، مادرید، موستولس. خولیو ۲۰۲۴


تقدیم به استاد ارجمند و همیشه جاودانه خانم لیلی افشار. 


توضیحی در مورد ظبط موسیقی ویهویلا و "چهار تفاوتهای گاوهایم را مواظبت کن" اثر "لویس د ناروایز".


این نوشته مربوط به سوالی ست که خانم افشار در یک ایمیلی در مورد یکی از قطعاتی که در سی دی ویهویلا ضبط کرده بودم پرسش کرده بودند. اصل این متن رو سالها پیش برای خانم افشار نوشته بودم که در گنجینه کارهای نیمه تمام انتظار تمامی می‌طلبید. و حالا با بزرگداشتی از استاد فقید، با مروری دیگر مطالب تازه به آن افزوده ام. همیشه امیدوار بودم این متن به زودی به ایشان و باقی دوستان می رسید. آنچنان درگیر مسائل و مشغله های زندگی روزمره بودم که یکباره زمانی طولانی گذشت و مطلب به آن عزیزی که باید برسد نرسید. البته هیچ عذری بر این تأخیر موجه نیست، اما انصافا کرونا ویروس بسیاری از ریشه ها را سوزاند و بسیاری از مسیرها را دور کرد.


توضیح در مورد قطعه شماره ۱۳ سی دی "تارهای شعر"، "موسیقی برای ویهوئلا"، قطعه "چهار تفاوتهای گاوهایم را مواظبت کن" اثر "لویس د ناروایز" می‌باشد. صحبت بر آن است که، چرا موسیقی ضبط شده قطعه ۱۳ سی دی "تارهای شعر"، قطعه معروف "گرین اسلیوز" با "تفاوت گاو ها" اثر "ناروایز" بدنبال هم نواخته شده اند. قطعه، اول با  "گرین اسلیوز" آغاز و با چهار "تفاوت گاو ها" ادامه میابد و بار دیگر با "گرینس لیوز" تمام می‌شود.


https://youtu.be/Eb03BN9h1Yw?si=ax2Yg4Jj6F2zvMnI

 

بدیه نوازی در دوره رنسانس.


در قرن شانزدهم "دیفرنسیا" یا "تفاوتها" را تم و واریاسیون امروزه می نامیدند. این فرم نوازندگی یا بهتر است بگوییم بداهه نوازی یا به اصطلاح آن زمان "گلوسار"، شاهکاریست که اولین بار اسپانیا ها در اوایل قرن شانزدهم ابداع کردند. یک نوع خلاقیت که جزو کارهای پُر کاربرد در نوازندگیِ آن زمان بود. بیاد داشته باشید که دو پدیده بزرگ رنسانس یکی شکفتن موسیقی فقط برای ساز تنها با گروهی است، که تا ان زمان اجازه رشد و فعالیت نداشته است، و دیگری خلق اولین نمونه‌های موسیقی سازی است که سریع رشد می‌کند. ویهویلست های اسپانیایی با هفت کتاب که از آنها در قرن شانزدهم بچاپ می‌رسد جزو اولین آهنگسازانی هستند که قطعاتی با کیفیت بی نظیر برای ساز تنها، دویت و دو نوازی با آواز به نشر می‌رسانند..

 

"دیگو اورتیز" در سال ۱۵۵۳ کتاب معروف خود را که "رساله کلوسا" یا بدیه نوازی را در شهر روم در ایتالیا که در ان زمان قسمتی از خاک اسپانیا بود چاپ میکند. کتابی که استاد "اورتیز" تکنیکهای مختلف بداهه نوازی و آهنگسازی ان دوره را با قطعاتی مختلف، نمونه وار و بطور واضح و استادانه تشریح میکند. این کتاب یکی از مهمترین متون نوشته شده و بسیار فعالانه در دوران رنسانس برای درک موسیقی این دوره بشمار می آید. با تمرین و آموزش این کتاب که چکیده موسیقی رنسانس است بطور کامل می‌توان موسیقی نوشته شده برای ویهویلا و عود را درک کرد. این کتاب در زمان خود هم برای اموزش موسیقی استفاده می‌شده است. ملودی‌هایی که برای اکورد های "باس گاو"، "فولیا" یا "پاسامتزو" نوشته شده‌است نمونه‌هابی است که به درک و فهم این فرم موسیقی کمک فراوان دارد. قطعاتی که برای یاد گیری و اموزش نوشته شده‌اند. کلکسیونی که بعضی از قطعات ان دارای ریتم های بسیار بسیار پیچیده است و احتیاج به درک و تمرینات فراوان دارد. قطعات کتاب "رساله کلوسا" را میشود با یک ساز ملودیک به همراهی اکورد" اکومپانیامنتو" کرد. در کتابهایی که برای گیتار در موسیقی مجلسی انتشار داده‌ام از قطعات اورتیز نیز بخاطر اهمیت تاریخیش، نمونه‌هایی برای تمرین در کلاس‌های گروهی اورده ام. 


https://youtu.be/Zu53kP2bCFQ?si=wZoWlSk2fLEofNQL


لازم به تذکر است که قطعات دوران رنسانس دارای ریتم های پیچیده و تاکید های ناهماهنگی هستند که علت آن فقدانِ تونالیته و موسیقی مدال می‌باشد. این پیچیدگی در ریتم‌ها و میزان‌ها هم، در شکسته شدن تونالیته در قرن بیستم و پدیده موسیقی عصر جدید با هم قابل مقایسه هستند. عیناً این موضوع هم در هنر نقاشی با شکستن نور و نگاهی نو به فضا، فرم و بلاخص پرسپکتیو سبک امپرسیونیسم قابل مقایسه است. پرسپکتیو نقاشی برای موسیقی حالت تنال و تونالیته موسیقی را دارد.


در کتاب "اورتیز" خارج از بدیه نوازی بر روی اکوردهای مدال ان زمان، چند نمونه قطعه هم که بدیه نوازی بر روی آهنگهای اوازی باشد آورده میشود. و واریسونهای متعددی که هر کدام نمونه ای خاص است نشر می‌شود. یکی از نمونه‌های این قبل بدیه نوازی بر روی یک آهنگ، قطعه زیبای "ناروایز" بنام "آهنگ برای امپراتور" است که جزو رپرتاژهای معروف برای گیتار امروز است. قطعه ای که بدیه نوازی بر یک آهنگ عاشقانه از "جوسکن" اهنک ساز فرانسوی است که "ناروایز" با دانستن علاقه شدیدی که امپراتور کارلوس پنجم به ان داشت در نیمه اول قرن شانزدهم میلادی این قطعه را به او هدیه می کند. 


https://youtu.be/L3yHwGbDJ3U?si=oBaA3dLm4_e4WxjY


در "شش کتاب دلفین موسیقی با سیفرا (با اعداد) برای نواختن ویهوئلا. ۱۵۳۸"، اثر: "لویس د ناروایز" تعدادی از این واریاسیون ها برای اولین بار در تاریخ موسیقی به چاپ می رسند، که یکی از آنها همین قطعه ایست که موضوع صحبت ماست. این واریاسیون ها معمولا ملودیهای ابداعی یا بداهه نوازی شده بوده اند که با چند آکورد همراهی می شدند. و یکی از آنها قطعه معروف "گاوهایم را مواظبت کن" می باشد. البته لازم به تذکر است که این قطعات اولین آثار موسیقی مختص به ساز تنها در تاریخ موسیقی می باشند که مدل سبک های امروزی، امثال جاز و بلوز هستند. و در زمان خود مدلی بودند که از آن اقتباس شده و در تمام اروپا رواج پیدا میکند.  

 

یک نمونه بارز از این بدیه نوازی ها بر اکورد های رایج ان زمان الهام همین ملودی "گرین اسلیوز" است. این ملودی از یک پیشرفت هارمونیک پیروی می‌کند که در برخی جنبه‌ها مشابه "رومانسکا" یا "گاوهایم را مواظبت کن" می باشد، با استفاده از یک الگوی تکراری از آکوردها که یک اثر تضرع‌آمیز (حالتی التماس گونه) را ایجاد می‌کند. یکی از شناخته‌شده‌ترین و بازتفسیرشده‌ترین ملودی‌ها در طول قرون بوده است، چه در موسیقی کلاسیک و چه در موسیقی عامیانه. "گرین اسلیوز" یک آهنگ سنتی انگلیسی است که به قرن شانزدهم باز می‌گردد، هرچند آهنگساز آن بطور دقیق مشخص نیست.


یک مطلب مهم دیگر اینکه، در کتاب "ناروایز" بلافاصله بعد از چهار واریاسیون گاوهایم... قطعه دیگری بنام: "سه تفاوتهای نوشته شده دیگر بطور جداگانه" نشر می شود که در تاریخ تنظیمهای موسیقی رنسانس برای گیتار یک اشتباه بزرگ بوده است، که هیچگونه ربطی به "باس گاو" ندارد. اشاره دارم به هفت واریاسیونی که استاد "نارسیسو یپز" و دیگر گیتاریستهای قرن بیستم از "لویس د ناروایز" چاپ و اجرا کرده اند. البته از این اشتباهات و جهالتها در تنظیمات موسیقی باستانی برای گیتار بسیار داریم، که صحبت پیرامون آن کتابیست بی انتها؛ و متاسفانه در این زمینه بسیارند گیتاریستها یی که هفت واریاسیون را یک جا اجرا کرده و می کنند. "سه تفاوتهای نوشته شده دیگر بطور جداگانه" اثر "ناروایز"، بر اساس اکوردهای "پاسا متزو" نوشته شده و هیچ ربطی به "باس گاو" ندارد، که این هم خود داستانی دیگر است برای تحقیق و تفحص. البته لازم به ذکر است که "باس گاو" همان فرم "رمانسکا" می باشد.


https://youtu.be/dK49Yz-I2vQ?si=PErP1SIKq5f8Eqj2 


"آلونسو موداررا" در "سه کتاب موسیقی با شماره برای ویهوئلا". ۱۵۴۶ یک قطعه برای گیتار رنسانس دارد بنام: "رمانسکا: یا گاوهایم را مواظبت کن". از هفت کتابی که از ویهوئلیستهای اسپانیایی برای دنیای موسیقی و بویژه گیتاریستها ارثیه ای تاریخی به جای گذاشته اند، کتاب "لویس د ناروایز" دومین کتاب بعد از کتاب "لویس د میلان" می باشد. که البته کتاب "لویس د میلان" تازگیها یی مختص بخود را دارد که باید جداگانه راجع به آن صحبت کرد. کتاب "لویس د ناروایز" اولین کتاب در تاریخ موسیقی است که تم و واریاسیون را مطرح می‌کند. 


به هر روی، در زمان قرنطینه ویروس کرونا، کتابی در باره تنظیماتی از موسیقی سازهای زهی زخمه ای رنسانس و باروک برای گیتار نشر کردم. کاری که تقریباً برایم پانزده سال طول کشید . این کتاب که شامل قطعاتی از سازهای تاریخی جد گیتار است، در سال ۲۰۲۰ به پایان رسید. البته زمانی بود تا دو کتاب را با هم و در یک زمان به اتمام برسانم. این دو کتاب یکی تنظیماتی از سازه‌ای تاریخی برای گیتار کلاسیک و دیگری گیتار کلاسیک در موسیقی مجلسی بود. در تابستان همان سال مقدمه دو کتاب را نیز نوشتم و در ژانویه سال ۲۰۲۲ هر دو کتاب بچاپ رسیدن. در کتاب تنظیماتی برای گیتار کلاسیک به چند قطعه اشاره دارم که تنظیمات فراوانی از آنها در بازار نت‌های گیتار موجود است. قطعاتی که اصلا با نسخه اصل شباهتی ندارند و علت هم اعمال تفکر رمانتیسم در تنظیم و برگرداندن قطعه از موسیقی مدال به تنال است. منظورم "تنالیزه" کردن یک آهنگ است. اینهم از ان خطا های بی شماری است که استادان بزرگ گیتار با نداشتن تخصصی در موسیقی این دوره در تنظیمات موسیقی قدیمی برای ما به ارمغان گذاشته اند، و البته چرایی آن نیز خود مبحثی است جداگانه که محل بحث اکنون ما نمی باشد. بطور مثال میتوانید به قطعه "پرلودیو و الگرو" اثر "سانتیاگو د مورسیا" اشاره کرد.



 "شش کتاب دلفین موسیقی با شماره برای ویهوئلا" شش فصل دارد. قسمت پنجم و ششم آن, قطعات بدیه نوازی یا تفاوت نوازی (به نحوی که در آن زمان نامیده می شد) و یا تم و واریاسیون امروزه می باشند. "ناروایز" مینویسد که "بعضی از تفاوتها را در کتابش ننوشته است". منظور اینست که واریاسیون های بیشتری وجود داشته که بدست ما نرسیده اند. یک نکته جالب در اینجا این است که در این "تفاوتها" قطعه اول را هم اولین "تفاوت" یا واریاسیون بشمارش می آوردند، بر خلاف آنچه امروزه ما تم و واریاسیون می نامیم. توجه کنید به "چهار تفاوتهای گاو". منظور آهنگساز چهار واریاسیون یا "تفاوتها" روی اکوردهای "باس گاو" است و نه واریاسیون یا "تفاوتها" روی ملودی "گاوهایم را مواظبت کن". و گر نه باید می نوشت "سه تفاوتها" و نه "چهار تفاوتها". وقتی میگویم آکورد منظور چهار آواز هست و بر معیارها ی کنترپوان و موسیقی مدال و نه موسیقی تونال و هارمونی امروزی است.


یک نکته مهم دیگر اینست که نوشتن این قطعات با تمرکز به هارمونی و آکورد نوشته نشده است. بلکه بر اصول کنترپوان است. تقریبا چیزی بیشتر از دویست سال باید بگذرد تا موسیقی دان و آهنگساز با آکورد و هارمونی آشنا شوند. شگفت انگیز است اگر بگویم که ثقل تنالیته را زمانی موسیقی دانها پیدا میکنند که نیوتون جازبه زمین را کشف می‌کند. این هم خود بحث طول و دارازی است که صحبت در موردش به فهمیدن موسیقی قبل از قرن نوزدهم بسیار کمک می کند.


بخش ششم کتاب "دلفین موسیقی" اثر ناروایز شامل "چهار تفاوتها" می باشد، اولین قطعه "بیست و دو واریاسیون کوند کلاروس" است، که یکی از آثار بسیار زیبای "لویس د ناروایز" است. بیش از سی سال پیش با یک استاد گیتار آرژانتینی بنام "میگل آنخل جیرولت" تحصیل میکردم که یک نوازنده نابغه بود و متاسفانه خیلی زود مرحوم شدن. ایشان یک تنظیم عالی از این اثر برای گیتار کلاسیک دارند که در اسپانیا به چاپ رسیده است. دومین قطعه کتاب "چهار تفاوتها روی گاوهایم را مواظبت کن"، که یک "رمانسکا" یا باس گاو و سومین: "سه تفاوتهای دیگر نوشته شده در جای دیگر" که یک "پاسامتزو" و چهارمی یک "باس کنترپوان" است. چهار قطعه مختلف و هر کدام متفاوت اما در یک نکته مشترک. "سه تفاوتهای دیگر" بر روی "پاسا متزوی قدیمی" نوشته شده ، ریتمی گرفته شده از موسیقی رقص. "پاسا" به معنی قدم و "متزو" به معنی نیم. چیزی مثل نیم قدم است. باس این قطعه در سی دی، "شوق زندگی"، "موسیقی برای عودی رنسانس"، در قطعه ۹ و ۱۵ میتوانید گوش کنید، البته هر دوی این قطعات با تنالیته "سه تفاوتهای دیگر" قابل مقایسه نیست، چونکه در گامی دیگر نوشته شده اند. البته باید در نظر داشته باشیم که در این دوره قطعات را موسیقیدانها به خوبی میشناختند و مثل امروز انقدر زرق و برق به نت نویسی نمی دادند. به همین خاطر بسیاری از قطعات دوره رنسانس گمنام است، البته برای "ما" و نه برای انسان آن دوره. در دوران رنسانس امضا یک قطعه بی احترامی به نظر میامد، چون برای اهل موسیقی موضوع روشن بوده است. و گمنامی از جانب ماست.


"رومانسکا" یا "گاوهایم را موظبت کن" ، یک الگوی باس یا طرح هارمونیک است که به طور گسترده در موسیقی رنسانس استفاده می‌شده است. شامل یک توالی تکراری از آکوردها است که معمولاً از چرخه‌ای از پنجم‌های نزولی پیروی می‌کند. به عنوان پایه‌ای برای ساختن بسیاری از قطعات سازی و آوازی استفاده می‌شده است، و به عنوان پشتیبانی برای واریاسیون‌ها و بداهه‌نوازی‌ها بوده است. هر دو قطعه از پیشرفت‌های آکوردی استفاده می‌کنند که در موسیقی رنسانس رایج بوده. "رومانسکا" و "گرین اسلیوز" از الگوهایی استفاده می‌کنند که حس تکرار و چرخشی ایجاد می‌کنند. هم در "رومانسکا" و هم در "گرین اسلیوز" خط باس نقش اساسی دارد، با ایجاد یک پایه محکم که روی آن ملودی‌ها و واریاسیون‌ها توسعه می‌یابند. هر دو قطعه بر یک ساختار تکراری استوار هستند، که در ترکیبات قرن شانزدهم معمول بوده و بداهه‌نوازی و واریاسیون بر روی یک موضوع معین را تسهیل می‌کره است..


در دوره رنسانس فرم "رومانسکا" به عنوان پایه‌ای برای واریاسیون‌ها خدمت می‌کرد، و هرچند "گرین اسلیوز" یک آهنگ با ملودی ثابت است، اما مورد استفاده بسیاری از واریاسیون‌ها و اقتباس‌ها در طول قرون بوده است، که یک عمل معمولی در آن دوره را منعکس می‌کند. از طرفی اگرچه "گرین اسلیوز" و "رومانسکا" در زمینه و هدف اصلی خود متفاوت هستند، ولی ویژگی‌های موسیقی مشترکی دارند که در رنسانس معمول بوده است، مانند استفاده تکراری از آکوردها و استفاده برجسته از خط باس. این ویژگی‌ها یک شباهت ساختاری به آنها می‌دهد که هر دو قطعه را در حوزه موسیقی قرن شانزدهم متصل می‌کند. علت ضبط آن هم همین بود. ملودی "گرین اسلیوز" ملودی معروفی است، و برای یک شنونده عادی ملودی "گاو هایم را مواظبت کن" ملودی است نااشنا. روی اکوردهای "گاو هایم را مواظبت کن" ملودیهای مختلفی در هفت کتاب ویهوئلا می توان پیدا کرد، که به "باس گاو" شهرت داشته اند. و نکته جالب این است که همچنان نیز در موسیقی عامیانه استفاده می شوند. 


کتابی که برای  گروه گیتار در سالهای پیش به چاپ رساندم قطعه "گرین اسلیوز" را با بدیه نوازی های مختلف از دوران رنسانس در صفحات ۱۸-۱۹ می آورد. با یک باره در پرده سوم و نیم پرده پایین آوردن سیم سوم، براحتی می شود قطعات رنسانس را روی گیتار اجرا کرد. آنچه مسلم است "تفاوتهای گاو ها" قدیمی تر از "گرین اسلیوز" است و از یک قطعه عامیانه اسپانیایی: "گاوهایم را مواظبت کن که میبوسمت" الهام گرفته شده است.


موسیقی همه عشق و همیشه پایدار

روحی است که شادی کند بر افکار

در هر نفسی که نغمه‌ای سر آید

زان روز جهان بهشت باشد، هر بار


مسعود رضيئی یزدی

اسپانیا، مادرید، موستولس 

خولیو ۲۰۲۴

با تشکر فراوان از دوست گرامی آقای مهدی حسین زاده.

 Cd: "La poesía de las cuerdas" año 2013.

Greensleaves.

Diferencia sobr las vacas.

Luis de Narvaez. (1500-1550,60) 

Diferencia. Las diferencias. 

Glossa. 

Los seys libros del Delphin de música de cifras para tañer vihuela. (1538)

Cuatro diferencias sobre guardame las vacas.

Bajo de vacas. 

Otras tres diferencias hechas por otra parte 

Passamezzo

Romanesca

Alonso Mudarra. (1510-1580)

Tres libro de música en cifra para vihuela.(1546)

Romanesca: o Guardame las vacas. 

Luis de Milán. (1500-1561)

Diferencias sobre conde claros

Miguel Angel Guirollet.(1947-1996)

Passamezzo antiguo. 

Cd: "Tant que vivray"

Masud Razei Yasdi, CD Tant que vivray, música para Laúd renacentista año 2013.

Conjunto de guitarras. Nivel elemental. Masud Razei Yasdi. año 2011. 

Guardame las Bacas que te besaré . 




Comentarios

  1. خاطره‌ی جالبی بود. یاد خانم لیلی افشار گرامی. خیلی زود از میان ما رفتند.

    ResponderEliminar

Publicar un comentario